فعلا بی نام

ساخت وبلاگ

دلم برای کسی که هرگز نبوده ام و چیزهایی که هرگز نداشته ام تنگ شده. بیست و هشت سال رویا پردازی، رنج پروری، غم گزینی. بس نیست؟

+ نوشته شده در جمعه پنجم آذر ۱۳۹۵ساعت 1:32 توسط بی نام |

فعلا بی نام...
ما را در سایت فعلا بی نام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afandevidao بازدید : 22 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 13:55

ماهی که دوست داشت پرنده باشدخب، توی تختم هستم. امشب از ان معدود شب هایی که این حس گس و تازه را مزه مزه میکنم. خوشحال نیستم، ناراحت نیستم. به چیزی امید ندارم و نگران چیزی هم نیستم. منتظر نیستم. قرار نیست زمین را به اسمان بچسبانم. حتی قرار نیست معمولی هم باشم. تنها می دانم که هستم. در این نیمه شب پاییزی که ستاره ها مثل پولک بر مخمل شب پاشیده شده اند من وجود دارم. نفس می کشم و تنم درد نمیکند. خالی از هر و همه چیز بودن، خالی از هیچ بودن، ان چیزی ست که زیر پوستم می خزد. حالا من یکی از مردم همین شهرم. تنها با همه تن های دیگر. از هیچ گفتن خیلی سخت است. دلم میخواد سکوت امشبم را اینجا ثبت کنم. فردا باز همان دخترک عجولی خواهم بود که کلی برناپه دارد برای تکمیل کردن، کلی راه است که نرفته، بوهایی که نشنیده، در انتظار دستان غریبه ایست برای لمس، بوسیدن لب هایی که پرده از رازهای مگوی صاحبشان خواهد برداشت. اخ که چقدر کار دارم فردا....  ای کاش ای کاش یادم نرود که هر ثانیه اش را مزه کنم. فردا را می گویم. + نوشته شده در شنبه بیست و چهارم مهر ۱۳۹۵ساعت 0:48 توسط بی نام | فعلا بی نام...ادامه مطلب
ما را در سایت فعلا بی نام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afandevidao بازدید : 22 تاريخ : شنبه 30 بهمن 1400 ساعت: 20:08

دل تنگی که شاخ و دم ندارد. دلم برایش تنگ شده. آپتیموس را می گویم. نمی دانم حقیقتا خوشبخت شده است یا دارد ادایش را در می اورد. خیلی خوب می داند چطور ادای چیزی را که نیست در بیاورد. چطور می توانم آنقدر دوستش داشته باشم؟ حالا حتی هواداران کویش را هم چون جان خویشتن می دانم... _فاصله چندانی با سی سالگی ندارم، اما هنوز پرهیبی از آن دخترک کوچک که تنها، پشت کامپوترش نشسته و دنبال جواب است را می بینم. جواب تمام سوال های جهان.  _آیا منم یکی از مردم همین شهرم؟ آیا من هم همان ماهی کوچکی هستم که چون با دریاست، دریاست؟ فعلا بی نام...ادامه مطلب
ما را در سایت فعلا بی نام دنبال می کنید

برچسب : شبانه همراه اول,شبانه روز,شبانه فرهاد,شبانه شاملو,شبانه مهریار,شبانه,شبانه مهريار,شبانه اعظمی,شبانه پارس آنلاین,شبانه روزی به انگلیسی, نویسنده : afandevidao بازدید : 46 تاريخ : چهارشنبه 5 آبان 1395 ساعت: 20:31

دلم می خواد زار بزنم، بابت مخمصه ایی که توش گیر افتاده ام، اما صبر کن ببینم، مگر اتفاق تازه ایی افتاده؟ قبلا تصویر ذهنی ام از ادم های دوروبرم شکسته، ویران یا وارونه نشده؟ مخصوصا که مثل این بار، مُراد وار بپرستمش. دور زندگی ام تکرار می شود. تجربه های تازه توی کوله ام جا خوش می کنند و حالا خوب می دانم که باید منتظر باشم تا روزی همه شان را چند باره از سربگیرم. می شود خوش شانس باشم، می شود از اشتباهاتم درس بگیرم و انها را در ارتباط با ادمهای بعدی تکرار نکنم، اما مهمترین چیزی که امشب به خاطرم امد این بود که همه ی این ادمها، با وجود غلُ غشی که درشان سراغ دارم، ب فعلا بی نام...ادامه مطلب
ما را در سایت فعلا بی نام دنبال می کنید

برچسب : ماه مهر,ماه مهر به میلادی,ماه مهر به انگلیسی,ماه مهر و مدرسه,ماه مهر متولد,ماه محرم,ماه مهر شعر,ماه مهر چه حیوانی است,ماه مهری ها,ماه مهربون, نویسنده : afandevidao بازدید : 31 تاريخ : سه شنبه 20 مهر 1395 ساعت: 14:22

تو هم با من نبودی، اهنگ می خواند و من مثل دختر کوچک ترسیده و منتظری روی تخت ماسیده ام, به سقف زل زده ام و منتظرم تا فرهاد ادامه بدهد، مثل من با من و حتی مثل تن با من، پرده ایی گرم و خیس نور شب خواب را می لرزاند، لب هام را محکم روی هم فضار می دهم و اب دهان قورت میدهم، مثل من با من و حتی مثل تن با من ... تو هم با من نبودی، انکه می پنداشتم باید هوا باشد و یا حتی گمان می کردم باید از سیل خبرچینان جدا باشد، پسرک انگشت سبابه اش را می کشد روی شیار کمرم، نمی دانستم چطور از مهر به او بپیچم، عشق جریانی گرم و شفاف شد، از گوشه چشمم روی بینی ام لبهام لغزید و روی ساعد اش چکید. چ فعلا بی نام...ادامه مطلب
ما را در سایت فعلا بی نام دنبال می کنید

برچسب : ای یار ای یار بلک کتس,ای یار ای یگانه ترین,ای یار ای یار لیلا فروهر,ای یار ای یار پیروز,ای یار ای یار,ای یار ای یار بندری,ای یار ای یار لیلا,برویم ای یار ای یگانه من,ای یار ای یار ناصر عبداللهی,ای یار ای یار بلک کت, نویسنده : afandevidao بازدید : 82 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 6:39

  شب, جایِ خیلی اسرار امیزیست. القا کننده ترسی مطبوع و خنک. اما من دوستش دارم همانقدر که رنجم می دهد. تصمیم های نیمی از عمرم را پس از 12 بامداد گرفته ام, حتی روتین ساده ی روزانه ام را به شب کشیدم سالاد درست کرده ام, غذا پختم, درس خواندم و کنکور دادم, مردهایی را که دوست داشته ام در نیمه شب یافتم, شب از نیمه گذشته بود که عاشق شدم, خندیدم گریستم, جدا و سپس رها شدم. حالا که مدار زندگی گشت و گشت و گشت و بر روشنای روز نشست, همه چیز متفاوت به نظر می رسد. تصمیمات شبانه ام خیلی وقت ها نقش بر آب شدند, مردهای شبانه با روشنای روز محو شدند و از لبخند ها و اشک های نیمه شب چیزی جز فعلا بی نام...ادامه مطلب
ما را در سایت فعلا بی نام دنبال می کنید

برچسب : اگر که بیهده زیباست شب,اگر که محصول نمیده,اگر که زیباست شب,اگر که آمدی,اگر که روزی باز آیی,اگر که روزی باز آیی دانلود,اگر که کشتند برادرم را,اگر که دلسوخته ای,اگر که خانه بدوشم,اگر که جای دل, نویسنده : afandevidao بازدید : 66 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 6:39

_مرد: من دنبال آرامشم، تو چی؟ از زندگی ات چی میخوای؟

+زن: سعادت

فعلا بی نام...
ما را در سایت فعلا بی نام دنبال می کنید

برچسب : های و هوی تازه می خواهم, نویسنده : afandevidao بازدید : 46 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 6:39